فروتنی به الله، ترس از الله با تعظیم، و برگشت به سوی الله تعالی سبحانه وتعالی از دیدگاه محمد بن عبد الوهاب رحمه الله
فروتنی به الله، ترس از
الله با تعظیم، و برگشت به سوی الله تعالی سبحانه وتعالی از دیدگاه ممچ بن عبد الوهاب رحمه الله
شیخ الاسلام محمد بن عبدالوهاب / میگوید: (دلیل امید به الله (رغبت)، ترس از الله (رهبت) و فروتنی به الله
(خشوع) این فرمودۀ الله تعالی است: ﴿إِنَّهُمۡ
كَانُواْ يُسَٰرِعُونَ فِي ٱلۡخَيۡرَٰتِ وَيَدۡعُونَنَا رَغَبٗا وَرَهَبٗاۖ
وَكَانُواْ لَنَا خَٰشِعِينَ٩٠﴾
[الأنبياء:
90] «بیگمان آنان در (انجام) نیکوکاری
میشتافتند و با امید و بیم ما را به فریاد میخواندند و برای ما فروتن بودند».
دلیل خشیت یا ترس با تعظیم: این
فرمودۀ تعالی الله است: ﴿فَلَا
تَخۡشَوۡهُمۡ وَٱخۡشَوۡنِي﴾
[البقرة:
150] «پس از آنان مترسید و از من بترسید».
و دلیل برگشت یا انابت به
سوی الله تعالی این فرمودۀ الله او تعالی است: ﴿وَأَنِيبُوٓاْ
إِلَىٰ رَبِّكُمۡ وَأَسۡلِمُواْ لَهُۥ﴾
[الزمر:
54] «بهسوى پروردگارتان باز آیید
و در برابر او تسلیم شوید».)
عناصر درس:
• هجرت در راه الله متعال
1، 2- امید به الله و ترس از الله.
- معنای امید به الله و ترس از
الله.
- اقسام امید به الله و ترس از
الله.
3- فروتنی به الله
- معنای فروتنی به الله.
- انواع فروتنی به الله.
- بیان معنای فروتنی شرکی.
4- خشیت یا ترس از الله با تعظیم
- معنای ترس از الله با تعظیم.
- فضیلت ترس از الله با تعظیم.
- درجههای ترس از الله با تعظیم.
- بیان معنای خشیت شرکی
5- برگشت به سوی الله متعال
- معنای برگشت به سوی الله متعال.
- تناسب میان ترس داشتن از الله
با پرهیز و تعظیم و برگشت به سوی الله تعالی.
- برگشت به سوی الله سبب هدایت
میشود.
- برخورد شیطان با برگشتکنندگان
به سوی الله و توبهکنندگان.
1،2-
امید به الله و ترس از الله:
• امید به معنای طمع
داشتن است.
• ترس به معنای هراسیدن
همراه با تقواداشتن و تعظیمنمودن الله تعالی است.
• امید و ترس
عبادتهای بزرگی هستند، الله متعال در ستایش پیامبرانش میفرماید: ﴿إِنَّهُمۡ
كَانُواْ يُسَٰرِعُونَ فِي ٱلۡخَيۡرَٰتِ وَيَدۡعُونَنَا رَغَبٗا وَرَهَبٗاۖ
وَكَانُواْ لَنَا خَٰشِعِينَ٩٠﴾ [الأنبياء:90] «بیگمان
آنها همواره در کارهای خیر میشتافتند، و در حال امید و ترس ما را میخواندند، و پیوسته
برای ما فروتن بودند». در این آیه تشویق به پیروی از
آنها است.
• ترس و بیم از صفات
و ویژگیهای جداییناپذیر عبادت است، طوری که هر عبادتکننده امیدوار و هراسان است.
• شیخ الاسلام ابن تیمیه /
میگوید: «هر دعاکننده امیدوار و بیمناک و همزمان آزمند و هراسان
است، و هر سائل و درخواستکنندهای که امیدوار و هراسان است، در واقع عبادتکنندهای
است که در برابر سوال شونده به عبادت مشغول است و هر بنده عابد نیز، امیدوار و بیمناک
بوده و به رحمت الله امید دارد و از عذابش در هراس است؛ پس هر عبادتکنندهای سوالکننده
است، و هر سوالکنندهای عبادتکننده است؛ وهرگاه یک اسم به تنهایی بیاید دیگری را
دربر دارد».
• امید و ترس به این معنایی که گذشت عبادت است که انجام آن برای غیر الله متعال
جایز نیست، الله متعال میفرماید: ﴿وَإِلَىٰ رَبِّكَ فَٱرۡغَب٨﴾
[الشرح:
8] تقدیم جار ومجرور بر حصربودن دلالت دارد، یعنی جز به
الله متعال امید نداشته باش.
* در صحیح بخاری و مسلم از بَراء
بن عازِب س روایت است که پیامبر ج
فرمود: «إِذَا أَتَيْتَ مَضْجَعَكَ
فَتَوَضَّأْ وُضُوءَكَ لِلصَّلَاةِ، ثُمَّ اضْطَجِعْ عَلَى شِقِّكَ الْأَيْمَنِ، ثُمَّ
قُلْ: اللهم أَسْلَمْتُ وجهي إِلَيْكَ، وَفَوَّضْتُ أَمْرِي إِلَيْكَ، وَأَلْجَأْتُ
ظَهْرِي إِلَيْكَ، رَغْبَةً وَرَهْبَةً إِلَيْكَ، لَا مَلْجَأَ وَلَا مَنْجَا مِنْكَ
إِلَّا إِلَيْكَ، اللهم آمَنْتُ بِكِتَابِكَ الَّذِي أَنْزَلْتَ، وَبِنَبِيِّكَ الَّذِي
أَرْسَلْتَ؛ فَإِنْ مُتَّ مِنْ لَيْلَتِكَ فَأَنْتَ عَلَى الْفِطْرَةِ، وَاجْعَلْهُنَّ
آخِرَ مَا تَتَكَلَّمُ بِهِ»[1]. «هرگاه خواستی به رختخواب بروی،
همانگونه که برای نماز وضو میگیری، وضو بگیر، سپس بر پهلوی راست بخواب، و بگو:
(بار الها! جانم را به تو سپردم و به تو روی آوردم (و چهرهام را به سوى تو گرداندم)،
و کار خود را به تو تفویض و محول نمودم، و به تو اتّکا کردم، درحالى که به نعمتهاى
تو امیدوارم و از عذابت بیمناک هستم، به جز تو پناهگاهى و جاى نجاتى ندارم. الهى! به
کتابى که تو نازل فرمودى، و پیامبرى که تو مبعوث کردى، ایمان آوردم. پس اگر در این
شب درگذشتی بر فطرت اسلام هستی. پس این کلمات را آخرین سخنت بگردان».
* امید و ترس معانی عباداتی از
قبیل ذلت، خضوع و خاکساری، محبت، بزرگداشت، آرزو و خوف را دربر دارند و این عبادات
باید خالصانه برای الله ﻷ انجام پذیرند؛ پس کسی که این عبادات
را برای غیر الله متعال انجام بدهد به یقین مرتکب شرک اکبر شده که از دایرۀ دین اسلام
خارج میگردد؛ پناه بر الله.
* آثار این امر در کسانی که غیر
الله را عبادت میکنند مشاهده میشود، مانند عبادتکنندگان قبرها، اولیا، جنها، درختان،
سنگها و ... که در قلبهایشان امید و ترس عبادی به گونهای ایجاد میشود که مشتمل
بر ذلت، خواری، محبت، آرزو و خوف است.
* مسلمانان در ادای این عبادات
بر یکدیگر برتری و افضلیت دارند طوری که شرح آن در مطالب همانند آن گذشت؛ و هرچند امید
بنده به فضل الله و رحمتش بیشتر باشد عبادتش در این بابت بیشتر میباشد.
* تعظیم امید به الله در نفس مؤمن
با دو امر انجام میپذیرد:
- امر اول: اندیشیدن مؤمن در
نامهای الله متعال از جمله رحمت و احسان، و تأمل و تفکرکردن وی در آثار و نتایج آن
در خلق و امر او تعالی که به این ترتیب علم، یقین و امید وی به فضل الله متعال افزایش
یافته و شوق و تمایل او به دیدار پروردگار و نگریستن به وجه کریم او تعالی افزون
میگردد که این نگریستن نهایت سعادت و نعیم آخرت است. از الله متعال فضل او را مسئلت
داریم.
- امر دوم: تفکر در پاداش و فضل
بزرگی که الله متعال آن را برای فرمانبرداران و کسانی که از رهنمودهای او پیروی میکنند
خبر داده است، و دقت در آیاتی که وصف نعمتهای آماده شده برای مؤمنان در بهشت است،
و تحریک و تشویق عواطف و احساس برای حصول این نعمتها؛ پس به این وسیله امید مؤمن به
پاداش، فضل، رحمت و برکات الهی افزایش مییابد.
• ﴿وَإِلَىٰ
رَبِّكَ فَٱرۡغَب٨﴾ [الشرح: 8] «و به سوی
پروردگارت روی بیاور». راز امید خالصانۀ بنده به پروردگارش
این است که اعتقاد جازم داشته باشد که او تعالی برایش کافی است و تکیهگاه او تنها
به الله تعالی است.
* امید صادقانه آن است که عمل و
پیروی از هدایت الهی را در پی داشته باشد، اما کسی که به آرزوهای باطل دل بسته است
و از عمل بازنشسته است چنین شخص در امید خویش صادق نبوده صرفا تمناکنندۀ ناتوان، درمانده
و دلسرد است.
* الله متعال در مورد منافقان میفرماید:
﴿۞وَلَوۡ أَرَادُواْ ٱلۡخُرُوجَ
لَأَعَدُّواْ لَهُۥ عُدَّةٗ وَلَٰكِن كَرِهَ ٱللَّهُ ٱنۢبِعَاثَهُمۡ فَثَبَّطَهُمۡ
وَقِيلَ ٱقۡعُدُواْ مَعَ ٱلۡقَٰعِدِينَ٤٦﴾ [التوبة: 46] «و اگر آنها میخواستند که (همراه شما) بیرون
شوند، اسباب و وسیلهای برای آن آماده میکردند، و لیکن الله از حرکت آنها کراهت داشت،
از اینرو آنها را (از حرکت) بازداشت،
و به آنان گفته شد: با نشستگان بنشینید».
و در مورد بازنشستگان از جهاد
در قوم بنیاسرائیل میفرماید: ﴿وَلَٰكِنَّهُۥٓ أَخۡلَدَ إِلَى ٱلۡأَرۡضِ
وَٱتَّبَعَ هَوَىٰهُۚ﴾ [الأعراف: 176] «ولی او به سوی زمین (و دنیا) مایل شد (و به پستی
گرایید) و از هوای خویش پیروی کرد».
* این گروه منافقان نخواستند برای
جهاد خارج شوند و هیچ آمادگی برای آن نگرفتند بلکه فقط تظاهر نمودند که گویا همراه
مؤمنان هستند درحالی که قلباً تمایل به جهاد در راه الله متعال نداشتند، الله متعال
اینگونه آمادگی آنها را دوست نداشت، از اینرو آنها را از حرکت بازداشت.
* الله متعال میفرماید: ﴿وَمَا مَنَعَهُمۡ أَن تُقۡبَلَ مِنۡهُمۡ نَفَقَٰتُهُمۡ
إِلَّآ أَنَّهُمۡ كَفَرُواْ بِٱللَّهِ وَبِرَسُولِهِۦ وَلَا يَأۡتُونَ ٱلصَّلَوٰةَ
إِلَّا وَهُمۡ كُسَالَىٰ وَلَا يُنفِقُونَ إِلَّا وَهُمۡ كَٰرِهُونَ٥٤﴾ [التوبة:54] «و هیچ چیز مانع قبول انفاقهای آنها نشد، مگر
آنکه به الله و پیامبرش کافر شدند، و برای نماز حاضر نمیشوند جز با کسالت (و بیمیلی)
و انفاق نمیکنند جز با کراهت». پس حال و بیمیلیشان نشانگر عدم امید صادقانه آنان است
که سبب عدم قبولیت اعمالشان میباشد.
* از بنده جز آنچه را در توان دارد
مطالبه نمیشود، طوری که الله متعال میفرماید: ﴿فَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ مَا ٱسۡتَطَعۡتُمۡ﴾ [التغابن: 16] «پس تا (جایی که) میتوانید از الله بترسید»، ﴿وَأَعِدُّواْ لَهُم مَّا ٱسۡتَطَعۡتُم﴾ [الأنفال: 60] «و آنچه از نیرو در توان دارید؛ برای (مقابله
با) آنها آماده سازید»، ﴿لَا يُكَلِّفُ ٱللَّهُ نَفۡسًا
إِلَّا وُسۡعَهَاۚ﴾ [البقرة: 286] «الله هیچکس را جز به اندازه
توانش مکلف نمیسازد»، ﴿لَا يُكَلِّفُ ٱللَّهُ نَفۡسًا
إِلَّا مَآ ءَاتَىٰهَاۚ﴾ [الطلاق: 7] «الله هیچکس را جز بهاندازۀ (توانایی) که به
او داده مکلّف نمیکند».
* اگر بنده در استفاده از اسباب
تا حد توان خود سعی نمود و بر الله متعال توکل کرد، پس توکل را محقق نموده و در امید
به پروردگارش صادق بوده است. از اینرو از آنچه به وی وعده داده شده تخلف صورت نمیگیرد
و خواستههای او تحقق میپذیرد، بلکه بهتر از آن به وی داده خواهد شد.
سپس اگر بر او امری غلبه پیدا
کرد، یا به چیزی از مصایب گرفتار شد که الله متعال آن را برای ابتلا و امتحان او مقدر
میفرماید پس در این حالت وی ملامت نیست، بلکه به وی وعده داده شده که بهتر از آنچه
که از دست داده به او داده شود، همچنین به خاطر دچارشدن وی به مصیبت، از پاداش بزرگی
برخوردار خواهد شد.
امید صادقانه آن است که بنده
را به جدیت در عمل بکشاند بدون اینکه به اسباب دل ببندد، بلکه تنها به الله أ
دلبستگی
داشته باشد، و این خلوص عبادت برای الله ﻷ است.
* خالصگردانیدن عبادت این است
که مؤمن از آفاتی که منجر به کاهش امید وی به الله أ
میشود
برحذر باشد از قبیل غفلت از ذکر و یاد الله، تعظیم دنیا، دلبستن به اسباب، و ضعف و
سستی در صبر و یقین.
تمام آنچه درباره امید به
الله گفته شد مانند آن را میتوان در عبادت ترس از الله بیان کرد که انجام آن برای
غیر الله متعال جایز نمیباشد.
* کسی که در نامهای باشکوه الله متعال تفکر کند مانند: عظیم،
قهار، کبیر، جبار، قوی، متعال، محیط، متکبر، و دیگر نامهای باشکوه و عظیم الهی، و
دربارۀ اثرات آن در خلق و امر الهی بیندیشد، بیم و ترس الهی در نفس وی بزرگ شده و در
مقابل پروردگار، ذلیل و خاضع میگردد، و خود را به الله تسلیم نموده و رضامندی او
تعالی را میطلبد.
* ترس و بیم صادقانه از پروردگار متعال نفس بنده را از خصلتهای
زشت پاک و منزه میگرداند که از شریرترین آن کبر، خودپسندی و غرور است. ترس و بیم صادقانه
قلب را از ریا، نفاق و دنیاطلبی با انجام اعمال اخروی پاک میسازد، ترس صادقانه همت
شخص را بالا برده و رفعت میبخشد به گونهای که پستى نطلبد و به دنیا میل پیدا نکرده
و از هوای نفس پیروی نکند؛ به این ترتیب قلب را از طمعورزیدن به دنیا که انسان را
از مقامات عالی بندگی بازمیدارد دور میسازد، و این از فضل الله متعال است که به
هرکس خواست میدهد و الله متعال دارای فضل بزرگ است.
* تمام آنچه گذشت در بیان امید
به الله و ترس از الله بود، که معانی بندگی و عبودیت را دربر دارد.
* اما امیدی که معانی عبادت را
دربر ندارد عبارت از امید در نفعبردن از اسباب خیر، و ترس از اسباب شر است؛ که عبادت
نمیباشند، بلکه امید و تمایل فطری انسان است، و دوست دارد که منفعت را به خود جلب
کند و خود را از آسیب و ضرر برهاند.
در صحیح بخاری و مسلم از اَسماء
بنت ابیبکر ب روایت است که گفت: «قَدِمَتْ عَلَىَّ أُمِّى وَهِىَ
مُشْرِكَةٌ، فِى عَهْدِ رَسُولِ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، فَاسْتَفْتَيْتُ رَسُولَ
اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قُلْتُ: إِنَّ أُمِّى قَدِمَتْ
وَهِىَ رَاغِبَةٌ، أَفَأَصِلُ أُمِّى؟، قَالَ: نَعَمْ صِلِى أُمَّكِ»[2] «در زمان حیات رسول الله ج
مادرم که
مشرک بود، نزد من آمد. از رسول الله ج پرسیدم و گفتم: مادرم به خانۀ
من آمده است و از من امید (نیکی و هدیه) دارد. آیا با او صله رحمی کنم؟ رسول الله ج
فرمود: «بلی،
با مادرت صله رحمی کن».
* همچنین ترسی که معنی عبادت را دربر ندارد ترس طبیعی بوده
حکم آن نظر به نتیجه آن تعیین میگردد، الله متعال میفرماید: ﴿وَأَعِدُّواْ لَهُم مَّا ٱسۡتَطَعۡتُم مِّن قُوَّةٖ
وَمِن رِّبَاطِ ٱلۡخَيۡلِ تُرۡهِبُونَ بِهِۦ عَدُوَّ ٱللَّهِ وَعَدُوَّكُمۡ﴾ [الأنفال: 60] «و آنچه از نیرو در توان دارید؛ برای (مقابله
با) آنها آماده سازید، و (همچنین) از اسبهای (ورزیده، مهیا کنید) تا به
وسیلۀ آن دشمن الله و دشمن خود را بترسانید».
* الله متعال در مورد
ساحران فرعون میفرماید: ﴿قَالَ
أَلۡقُواْۖ فَلَمَّآ أَلۡقَوۡاْ سَحَرُوٓاْ أَعۡيُنَ ٱلنَّاسِ وَٱسۡتَرۡهَبُوهُمۡ
وَجَآءُو بِسِحۡرٍ عَظِيمٖ١١٦﴾
[الأعراف:
116] «چون (ابزار خود را) افگندند،
چشمهای مردم را افسون کردند و آنها را ترساندند، و سحر عظیمی (پدید) آوردند».
و میفرماید: ﴿فَإِذَا حِبَالُهُمۡ
وَعِصِيُّهُمۡ يُخَيَّلُ إِلَيۡهِ مِن سِحۡرِهِمۡ أَنَّهَا تَسۡعَىٰ٦٦ فَأَوۡجَسَ
فِي نَفۡسِهِۦ خِيفَةٗ مُّوسَىٰ٦٧ قُلۡنَا لَا تَخَفۡ إِنَّكَ أَنتَ ٱلۡأَعۡلَىٰ٦٨﴾ [طه: 66-68].
«پس
ناگهان ریسمانهایشان و عصاهایشان از (اثر) سحرشان چنان به نظرش رسید که حرکت میکند
(و میدوند) * پس موسی در دل خود ترسی احساس کرد که (مبادا در ایمان مردم
خللی ایجاد شود * گفتیم: «نترس! مسلماً تو (غالب و) برتری».
- در ضرب المثلهای عرب آمده
است: رَهَبُوت
خيرٌ من رَحَمُوت؛ یعنی اگر ترسانده
شوی بهتر از این است که مورد ترحم قرار گیری.
- این ترس و بیم فطری است و در
اصل انسان به خاطر آن مورد سرزنش قرار نمیگیرد، چون مانند ترس و بیم از دشمن و حیوانات
درنده و ... میباشد.
* همچنین امید به اسباب خیر که
الله متعال برخی مردم را به مردمانی که از آنها امید نفع میرود نیازمند ساخته است،
در برابر آن مورد سرزنش قرار نمیگیرند مشروط بر اینکه با پرهیزگاری و طبق هدایت الهی
بوده و به اسباب دل نبندند.
اقسام امید و ترس
امید و ترس به دو نوع تقسیم
میشوند:
- نوع اول: امید عبادت و بیم عبادت:
و آن امید و بیمی هستند که معانی عبودیت و بندگی را دربر دارند. از قبیل ذلت، محبت
و تعظیم که انجام آن برای غیر الله جایز نیست.
- نوع دوم: امید و بیم طبیعی و
فطری است که معانی بندگی و عبودیت را حمل نمیکنند بلکه بر مبنای طبع شخص میباشد،
و اینگونه امید و بیم دارای سه درجه هستند:
درجه اول: در این درجه هیچ سرزنشی
بر بنده نیست. این در صورتی است که او را به ارتکاب اعمال نامشروع نکشاند که در آن
عذر مقبولی نداشته باشد، یا به ترککردن کاری نکشاند که در ترک آن عذری نداشته
باشد، و نه به اسباب دلبستگی داشته باشد.
درجه دوم: امید و بیم حرام است.
طوری که بنده را به ترک فرایض که در ترک آن معذور نیست بکشاند، یا او را به انجام عمل
نامشروعی بکشاند که در انجام آن معذور نیست، البته درجۀ حرمت با توجه به درجۀ مخالفت
فرق میکند؛ طوری که اگر در گناه صغیره مخالفت ورزید گناه آن بر حسب بزرگی آن است،
و اگر به خاطر این امید و بیم مرتکب یکی از گناهان کبیره شد پس گناه او بزرگ خواهد
بود. ولی اگر او را به ارتکاب یکی از نواقض و باطل کنندههای اسلام کشانید پس او کافر
است. پناه بر الله؛ طوری که بیان آن در مسأله ترس گذشت.
درجه سوم: امید و بیمی که شرک
اصغر و از جمله شرک در اسباب میباشد، و آن طوری است که بنده به اسباب دل ببندد.
3- خشوع یا فروتنی به الله تعالی
معنای فروتنی به الله
خشوع در لغت سکون را گویند، الله
متعال میفرماید: ﴿وَمِنۡ ءَايَٰتِهِۦٓ أَنَّكَ تَرَى
ٱلۡأَرۡضَ خَٰشِعَةٗ فَإِذَآ أَنزَلۡنَا عَلَيۡهَا ٱلۡمَآءَ ٱهۡتَزَّتۡ
وَرَبَتۡۚ﴾ [فصلت: 39] «و از نشانههای او (این) است که زمین را خشک
(و بیجان) میبینی، پس هنگامی که آب (باران) را بر آن فرو فرستیم، به جنبش در آید
و برویاند».
و در هر موضع بر حسب خواست آن تفسیر میشود.
-
پس خشوع و فروتنی اصوات، سکون و ساکتبودن آنها است، الله متعال میفرماید: ﴿وَخَشَعَتِ ٱلۡأَصۡوَاتُ لِلرَّحۡمَٰنِ فَلَا تَسۡمَعُ
إِلَّا هَمۡسٗا١٠٨﴾ [طه: 108] «و همۀ صداها در برابر (الله) رحمن فروکش و
آرام میشود، پس جز صدای آهسته (چیزی) نمیشنوی».
-
فروتنی چشمها خاضعبودن و ذلیلبودن و فروافتادن آن است. الله متعال میفرماید: ﴿قُلُوبٞ يَوۡمَئِذٖ وَاجِفَةٌ٨ أَبۡصَٰرُهَا
خَٰشِعَةٞ٩﴾ [النازعات: 8-9] «دلهایی در آن روز سخت مضطرب
(و ترسان) است. * و چشمهای آنان (از ترس) فرو
افتاده است».
و میفرماید: ﴿خَٰشِعَةً أَبۡصَٰرُهُمۡ
تَرۡهَقُهُمۡ ذِلَّةٞۖ﴾ [القلم: 43] «(درحالی که) دیدگانشان (از ندامت و خجالت) فرو
افتاده و ذلّت و خواری وجودشان را دربر گرفته است».
- فروتنی قلب ذلیلبودن و
خاضعبودن آن است.
- و فروتنی و خشوع اعضای بدن،
سکون و آرامش آن از حرکاتی است که منافی و مخالف فروتنی و خشوع میباشد.
* خشوع یا فروتنی در نماز شامل
دو معنا است:
- فروتنی قلب با ذلت وخواری و
خضوع و عاجزی برای الله أ.
- و خشوع و فروتنی اعضای بدن در
ادای نماز با آرامش و ترک امور بیهوده و حرکتهای منافی با فروتنی و عاجزی.
* الله متعال میفرماید: ﴿قَدۡ أَفۡلَحَ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ١ ٱلَّذِينَ هُمۡ فِي
صَلَاتِهِمۡ خَٰشِعُونَ٢﴾ [المؤمنون: 1-2].
«به راستی مؤمنان رستگار شدند
* همان کسانی که در نمازشان خاشع و فروتن هستند».
- خشوع و فروتنی در اینجا: شامل
فروتنی قلب که اصل و اساس است، و فروتنی اعضا و دیدگان در نماز میشود.
- گریه از آثار فروتنی است، شاید
بندهای در نمازش خاشع و فروتن باشد اما گریه نکند، و شاید هم گریه کند و گریۀ او از
اثر خشوع وی باشد.
* مردم در فروتنی به الله
تعالی بر همدیگر برتری و افضلیت دارند طوری که الله متعال میفرماید: ﴿وَقُرۡءَانٗا فَرَقۡنَٰهُ لِتَقۡرَأَهُۥ عَلَى ٱلنَّاسِ
عَلَىٰ مُكۡثٖ وَنَزَّلۡنَٰهُ تَنزِيلٗا١٠٦ قُلۡ ءَامِنُواْ بِهِۦٓ أَوۡ لَا
تُؤۡمِنُوٓاْۚ إِنَّ ٱلَّذِينَ أُوتُواْ ٱلۡعِلۡمَ مِن قَبۡلِهِۦٓ إِذَا يُتۡلَىٰ
عَلَيۡهِمۡ يَخِرُّونَۤ لِلۡأَذۡقَانِۤ سُجَّدٗاۤ١٠٧ وَيَقُولُونَ سُبۡحَٰنَ
رَبِّنَآ إِن كَانَ وَعۡدُ رَبِّنَا لَمَفۡعُولٗا١٠٨ وَيَخِرُّونَ لِلۡأَذۡقَانِ
يَبۡكُونَ وَيَزِيدُهُمۡ خُشُوعٗا۩١٠٩﴾ [الإسراء: 106-109] «و قرآنی که (آیات و سورههایش را) جدا ساختیم،
تا آن را با درنگ (و تأنّی) بر مردم بخوانی، و آن را به تدریج (و کم کم) نازل کردیم.* (ای پیامبر!) بگو: (خواه)
به آن ایمان آورید، یا ایمان نیاورید، بیگمان کسانی که پیش از آن به آنها دانش داده
شده، هنگامی که (آیات قرآن) بر آنها خوانده میشود، سجدهکنان به رو درمیافتند * و میگویند: منزه است پروردگار
ما، که یقیناً وعدههایش انجامشدنی است * و (آنها) گریهکنان به رو
میافتند، و (تلاوت این قرآن) بر فروتنیشان میافزاید».
* خشوع یا فروتنی عبادتی است مخصوص
پروردگار؛ که انجام آن برای غیر او جایز نیست.
- کسی که در احوال عبادتکنندگان
قبرها و درختها و آرامگاهها بیندیشد و آنها را در حال مسحکردن، طوافکردن، خوف و
امید و فروتنی و عاجزی برای آنها بنگرد معنای خشوع و فروتنی شرکی را خواهد دانست.
* اما فروتنی که معنای بندگی و
عبودیت را در بر نداشته و تنها از نگاه لغوی اطلاق شود، شرک نیست. و در مورد آن شواهدی
در زبان عرب و استعمال مردم در برخی موارد وجود دارد که مراد از آن معنی تعبدی نیست.
* عربها برای وصف و عیبجویی شخص
ترسو آن را استعمال میکنند، و همچنین برای کسی که صبر کمتر دارد و برای دشمن خواری
و فروتنی میکند، از این خصلت برحذر میدارند و از آن بیزاری میجویند.
- ابن خفاف گفته است:
وَإِذَا افْتَقَرْتَ فَلاَ تَکُنْ مُتَخشِّعاً |
|
تَرْجُو الفَوَاضِلَ عِنْدَ غَیْرِ المُفْضِلِ |
یعنی: «و هرگاه فقیر شدی پس به
امید فضل دیگران که اهل آن نیستند، فروتن نباش».
* و هرکس به آن راضی شد مانند کسی
است که به ذلت و فروتنی اعتراف کرده است البته به خاطر کهولت سن، یا به خاطر مغلوبشدن
در برابر حوادث و یا به خاطر بیچارگی.
و شاعری گفته است:
فَأَصْبَحْتُ
مِمَّا أَحْدَثَ الدَّهْرُ خَاشِعاً |
|
وَكُنْتُ لِرَيْبِ
الدَّهْرِ لَا أَتَخَشَّعُ |
* مسکین به خاطر این مسکین نامیده شده است که در او
فروتنی وجود دارد.
* اگر در قلب خشوع و فروتنی، برای امری از امور دنیوی وجود
داشت، به گونهای که به آن دل بست و بندگی آن را پذیرفت، پس اینگونه فروتنی و
خشوع شرک اصغر میباشد؛ پناه بر الله.
اینگونه
فروتنی در برخی از عاشقان و امثال آنان مشاهده میشود، در این مورد اَحوَص گفته است:
أَلَا فَارْحَمِي
مَنْ قَدْ ذَهَبْتِ بِعَقْلِهِ |
|
فَأَمْسِى إِلَيْكُمْ
خَاشِعاً يَتَضَـرَّعُ |
یعنی:
«رحم کن بر کسی که دیوانهاش کردی و اینک نزدتان فروتنانه تضرع و زاری میکند».
- پس اینگونه دلبستگی شرک اصغر
است که در کمال توحید واجب لطمه وارد میکند، و اگر باعث شد که شخص بر اثر آن مرتکب
یکی از باطل کنندههای قولی، فعلی یا اعتقادی اسلام شود پس چنین شخصی کافر است؛ پناه
بر الله.
4- خشیت یا ترس از الله با تعظیم
* خشیت: ترس شدید را گویند، که
بر مبنای علم و آگاهی است، و با این دو معنا فرق میان خوف و خشیت بیان شده است هرچند
هردو معنای نزدیکی دارند. در خشیت معنای ترس شدید وجود دارد که مبتنی بر علم و آگاهی
از عظمت و بزرگی ترساننده است، الله متعال میفرماید: ﴿إِنَّمَا يَخۡشَى ٱللَّهَ مِنۡ عِبَادِهِ ٱلۡعُلَمَٰٓؤُاْۗ﴾ [فاطر: 28] «جز این نیست که از میان بندگان الله دانایان
از او میترسند».
* یگانهدانستن الله متعال در خشیت از ویژگیهای انبیا † است طوری که الله متعال میفرماید:
﴿ٱلَّذِينَ يُبَلِّغُونَ رِسَٰلَٰتِ
ٱللَّهِ وَيَخۡشَوۡنَهُۥ وَلَا يَخۡشَوۡنَ أَحَدًا إِلَّا ٱللَّهَۗ وَكَفَىٰ بِٱللَّهِ
حَسِيبٗا٣٩﴾ [الأحزاب: 39] «(همان) کسانی که پیامهای الله را میرسانند
و از او میترسند و از هیچکس جز او نمیترسند، و الله برای حسابگری (اعمالشان) کافی
است».
* الله متعال به یکتادانستن خود
در خشیت امر نموده میفرماید: ﴿أَتَخۡشَوۡنَهُمۡۚ فَٱللَّهُ
أَحَقُّ أَن تَخۡشَوۡهُ إِن كُنتُم مُّؤۡمِنِينَ١٣﴾ [التوبة: 13] «آیا از آنها میترسید؟! پس الله سزاوارتر است
که از او بترسید، اگر ایمان دارید».
* خشیت معانی عبودیت و بندگی از
قبیل ذلت و فروتنی، محبت، تعظیم، و فرمانبرداری را دربر دارد.
* خشیت بزرگترین چیزی است که بنده
را به تقوا و پرهیزگاری وامیدارد؛ طوری که بنده از قهر و غضب الهی و محرومشدن از
فضل و رضایت او تعالی میترسد، و از اینکه قهر و عذاب الهی بر وی فرود آید در هراس
است، و همچنین از اینکه الله متعال او را مورد ذلت قرار داده و تنها گذارد بیم
دارد.
* این است معانی بندگی واقعی،
کسی که آن را خالص برای الله متعال انجام دهد پس او مؤمن، موحد، و ولیای از اولیاء
الله ﻷ میباشد؛ و به یقین الله متعال برایش پاداش بزرگ
و مقام کریم و نیکویی را آماده نموده است.
* الله متعال بندگان مؤمنش را که در نهان از او میترسند مورد
ستایش قرار داده و میفرماید: ﴿وَأُزۡلِفَتِ ٱلۡجَنَّةُ
لِلۡمُتَّقِينَ غَيۡرَ بَعِيدٍ٣١ هَٰذَا مَا تُوعَدُونَ لِكُلِّ أَوَّابٍ
حَفِيظٖ٣٢ مَّنۡ خَشِيَ ٱلرَّحۡمَٰنَ بِٱلۡغَيۡبِ وَجَآءَ بِقَلۡبٖ مُّنِيبٍ٣٣ ٱدۡخُلُوهَا
بِسَلَٰمٖۖ ذَٰلِكَ يَوۡمُ ٱلۡخُلُودِ٣٤ لَهُم مَّا يَشَآءُونَ فِيهَا
وَلَدَيۡنَا مَزِيدٞ٣٥﴾ [ق: 31-35] «(در آن روز) بهشت برای پرهیزگاران نزدیک آورده
شود (تا آنها از آن) دور نباشند. * (به آنها گفته میشود:) این
چیزی است که به شما وعده داده میشد، برای هر رجوعکننده (به سوی الله و) نگهدارنده
(پیمان و احکام الهی) است. * کسی که در نهان از (الله)
رحمن بترسد، و با قلبی توبهکار (در محضر او) آمده باشد * (به آنها گفته میشود:) به
سلامت وارد آن (بهشت) شوید، (که) این روز جاودانگی است * هرچه بخواهند در آنجا برای
آنها است، و در نزد ما افزون (بر این) است».
﴿وَلَدَيۡنَا مَزِيدٞ﴾ کلمه مزید بدون الف
ولام یعنی نکره آمده است که برای تشویق بیشتر به سوی آن است، و از گروهی از صحابه و
تابعین رضوان الله علیهم اجمعین روایت شده است که "مزید" نگریستن مؤمنین
به پروردگارشان أ
است، و این -مزید- بهترین و برترین نعمتهای بهشت است، فضل الله
متعال را مسئلت داریم.
و
الله متعال میفرماید: ﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ
وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ أُوْلَٰٓئِكَ هُمۡ خَيۡرُ ٱلۡبَرِيَّةِ٧ جَزَآؤُهُمۡ
عِندَ رَبِّهِمۡ جَنَّٰتُ عَدۡنٖ تَجۡرِي مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ خَٰلِدِينَ
فِيهَآ أَبَدٗاۖ رَّضِيَ ٱللَّهُ عَنۡهُمۡ وَرَضُواْ عَنۡهُۚ ذَٰلِكَ لِمَنۡ
خَشِيَ رَبَّهُۥ٨﴾ [البينة: 7-8].
«همانا کسانی که ایمان آوردند
و کارهای شایسته انجام دادند، آنها بهترین آفریدگان هستند * پاداش آنها نزد پروردگارشان
باغهای (بهشت) جاویدان است که نهرها از زیر (درختان) آن جاری است، همیشه در آن خواهند
ماند، الله از آنها راضی است، و آنها (نیز) از او راضی هستند، و این
(مقام و پاداش) برای کسی است که از پروردگارش بترسد».
* خالصنمودن عبادت با خشیت برای
الله متعال دری بزرگی برای برکتهای باعظمت است که قدر و مقدار آن را جز الله متعال
کسی تعیین نمیکند.
- خشیت کلید فهم و تدبر قرآن و
مایۀ عبرتگرفتن از محتویات آن و تذکر مفیدی است که به وسیلۀ آن یقین افزایش یافته
و مرتبه ایمان بالا میرود و نفس تزکیه شده و پیروی از رهنمودهای الهی با آن آسان
میگردد.
- الله متعال بیان نموده است که
مقصود بزرگ از نازلکردن قرآن کریم یادآوری اهل خشیت و مخاطب قراردادن آنها است، الله
متعال میفرماید: ﴿طه١ مَآ أَنزَلۡنَا عَلَيۡكَ ٱلۡقُرۡءَانَ
لِتَشۡقَىٰٓ٢ إِلَّا تَذۡكِرَةٗ لِّمَن يَخۡشَىٰ٣﴾ [طه: 1-3].
«طه * (ای پیامبر! ما) قرآن را برتو
نازل نکردیم که به مشقت افتی * مگر (آن) یادآوری برای کسی
است که (از الله) میترسد».
- پس اهل خشیت نسبت به سایر مردم
سزاوارتر به این کتاب بوده و سعادتمندترین مردم به آن هستند، پیام قرآن برای آنها
خاص است ولی برای سایر مردم عام میباشد، چون در قرآن برای آنها امتیازی داده شده
است که کسی نمیتواند با آنها رقابت کند، از قبیل توفیق در فهم قرآن، نفعبردن از
آن، تذکر، تأمل و عبرتگرفتن.
- الله متعال برای اهل خشیت چنان
فهم صحیحی از قرآن کریم ارزانی فرموده که برای غیر آنان عطا نفرموده است، زیرا اهل
خشیت قرآن را با قلبهایی که به الله روی آورده و کتاب او را بزرگ شمرده و برای شناخت
رهنمودهای الهی مشتاق است تلاوت میکنند، پس الله متعال به آنچه در قلبهای آنان وجود
دارد آگاه است و آنها را به سبب آن، مورد هدایت قرار میدهد.
الله متعال میفرماید: ﴿إِنَّمَا تُنذِرُ ٱلَّذِينَ يَخۡشَوۡنَ رَبَّهُم﴾ [فاطر: 18] «تو (ای پیامبر!) تنها کسانی را هشدار میدهی
که از پروردگارشان در پنهانی میترسند». ومیفرماید: ﴿فَذَكِّرۡ إِن نَّفَعَتِ ٱلذِّكۡرَىٰ٩ سَيَذَّكَّرُ
مَن يَخۡشَىٰ١٠﴾ [الأعلى: 9-10] «پس اگر پند مفید باشد، پند ده * به زودی کسی که (از الله)
میترسد، پند میپذیرد».
و این وعدۀ پروردگار برای اهل
خشیت است که آنان پند میپذیرند و از قرآن کریم نفع میبرند.
- مراد از پنددادن در اینجا شامل
سه چیز است:
اول: پنددادن و تذکری است که بنده
را به محبت الله، و شوق دیدار او تعالی، و تقربجستن به او تعالی، و یادآوری صفات
والا و کرم و فضل و احسان او تعالی میکشاند؛ چون وقتی محبت الله متعال در قلب
بنده بزرگ شد، چیزی را دوست میدارد که الله تعالی را به یادش میآورد، و کسی که ذکر
و یاد الله را دوست بدارد، الله تعالی نیز دوست دارد که آن بنده او را یاد کند، و
کسی که از ذکر الله کراهت داشته باشد پس پاداشش نظیر عملش خواهد بود، مگر اینکه الله
متعال او را مورد عفو و بخشش خود قرار داده و توبهاش را بپذیرد.
محبت
صادقانه با الله متعال بنده را از قطع رابطه با الله و محرومشدن از رضایت او
تعالی در هراس نگهمیدارد. از اینرو وقتی در قرآن و سنت مجازات برخی از گناهانی
را میبینند که به سبب آن الله تعالی با ایشان سخن نمیگوید و به سویشان نگاه نمیکند،
این امر خشیت خاص و عجیبی را در دلهایهای این دسته از مردم ایجاد میکند.
بدون
شک محرومشدن از رضامندی الله، سخنگفتن و نگریستن به او تعالی مجازات بزرگی است که
قلبهایی که محبت صادقانه با الله دارند تحمل آن را ندارند.
آنچه
در این مورد دلالت دارد فرمودۀ الله متعال دربارۀ عقوبت کافران است: ﴿كَلَّآ إِنَّهُمۡ عَن رَّبِّهِمۡ يَوۡمَئِذٖ
لَّمَحۡجُوبُونَ١٥ ثُمَّ إِنَّهُمۡ لَصَالُواْ ٱلۡجَحِيمِ١٦﴾ [المطففين: 15-16] «هرگز چنین نیست (که آنها میپندارند) بیگمان
آنها در آن روز از (دیدار) پروردگارشان یقیناً محجوب و محروم هستند * سپس (بعد از حساب) مسلماً
وارد دوزخ میشوند». پس نخست به جزایی آغاز نمود که بر نفسهایشان گران میآید،
البته پس از آنکه حقایق بر آنها روشن شد.
- دوم: پنددادن و تذکری است که
بنده را به فضل الله و پاداش او امیدوار میکند، زیرا وقتی بنده اجر و ثواب و فضل بزرگ
الله را که برای بندگان آماده ساخته به یاد آورَد، این امر او را بیش از پیش به انجام
اعمال صالحه میکشاند، چون در آرزوی به دستآوردن پاداش آن میباشد.
صدق در امید به الله بنده را به
خشیت وامیدارد تا ثواب و پاداش و فضل الله متعال را از دست ندهد.
- سوم: پنددادن و تذکری است که
ترس از الله و ترس از نارضایتی و مجازات او تعالی را دربر دارد، و این ترس بنده را
از ارتکاب گناهان و کوتاهی در انجام فرایض بازمیدارد.
خوف و ترس صادقانه از الله متعال
در دل بنده هراس ایجاد میکند که مبادا در معرض خشم و مجازات الهی قرار گیرد.
* این امور سهگانه (محبت، امید،
خوف) ارکان و مدار عبادت هستند و ارتباط محکمی به خشیت دارند طوری که پیشتر بیان شد.
* با آنچه بیان شد تا حدودی تفاوت میان خشیت و خوف را
دانستید و اینکه خشیت عبادت دارای لوازم عبادت و بندگی از جمله محبت، خوف و امید است.
* پس بیندیش به آنچه الله متعال اهل خشیت خود را وصف کرده
است که در اثنای تلاوت قرآن یا شنیدن آیات قرآن به ترس میافتند، و آگاهی آنان از اینکه
اولین هدف در اندرزها و نشانههای روشنگر، خودشان هستند.
الله متعال میفرماید: ﴿أَفَمَن شَرَحَ ٱللَّهُ صَدۡرَهُۥ لِلۡإِسۡلَٰمِ
فَهُوَ عَلَىٰ نُورٖ مِّن رَّبِّهِۦۚ فَوَيۡلٞ لِّلۡقَٰسِيَةِ قُلُوبُهُم مِّن
ذِكۡرِ ٱللَّهِۚ أُوْلَٰٓئِكَ فِي ضَلَٰلٖ مُّبِينٍ٢٢ ٱللَّهُ نَزَّلَ أَحۡسَنَ ٱلۡحَدِيثِ
كِتَٰبٗا مُّتَشَٰبِهٗا مَّثَانِيَ تَقۡشَعِرُّ مِنۡهُ جُلُودُ ٱلَّذِينَ
يَخۡشَوۡنَ رَبَّهُمۡ ثُمَّ تَلِينُ جُلُودُهُمۡ وَقُلُوبُهُمۡ إِلَىٰ ذِكۡرِ ٱللَّهِۚ
ذَٰلِكَ هُدَى ٱللَّهِ يَهۡدِي بِهِۦ مَن يَشَآءُۚ وَمَن يُضۡلِلِ ٱللَّهُ فَمَا
لَهُۥ مِنۡ هَادٍ٢٣﴾ [الزمر: 22-23] «آیا کسی که الله سینهاش را برای (پذیرش) اسلام
گشوده است، پس او از سوی پروردگارش بر نور (و روشنی) است (همچون سختدلان است؟!) پس
وای بر آنان که دلهایشان در برابر ذکر الله سخت است. آنان در گمراهی آشکار هستند.
* الله بهترین سخن را نازل کرده است، کتابی که (آیاتش) متشابه
(همانند یکدیگر، و) مکرر است که از (شنیدن) آن پوستهای کسانی که از پروردگارشان میترسند،
به لرزه میافتد، آنگاه پوستهایشان و دلهایشان با یاد الله نرم میشود (و آرام میگیرد).
این هدایت الله است که هرکس را بخواهد با آن هدایت میکند، و هرکس را که الله گمراه
سازد، پس برای او هیچ هدایتکنندهای نخواهد بود».
- الله متعال قساوت و سنگدلی قلب
را علامت واضحی برای گمراهی شخص قرار داده است.
* کسی که در اندرزها و آیات روشنی
که الله متعال آنها را برای اهل خشیت خویش جمع و بیان نموده است، و آنها را ارشاد
فرموده که این آیات را برای خویش عبرت قرار بدهند
طوری که میفرماید: ﴿إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَعِبۡرَةٗ
لِّمَن يَخۡشَىٰٓ٢٦﴾ [النازعات: 26] «بیگمان در این (واقعه) عبرتی
است برای کسی که (از الله) میترسد» درمییابد که اهل خشیت مورد خطاب خاص الله متعال
در قرآن کریم هستند.
* اهل خشیت اهل تذکر و تفکر، عبرتپذیر و اهل بصیرت هستند،
و آنها حریصترین مردمان به هدایتیافتن هستند، و کسانی هستند که به اموری که آنها
را به الله متعال نزدیک میگرداند بیش از دیگران خوش میشوند و در پرهیز از اعمالی
که منجر به عذاب الهی میشود بیش از دیگران حریص هستند.
* و سبب آن این است که آنها یقین کامل دارند که مدار رستگاری
و نجاتشان رضایت الله متعال است. و اینکه میان آنها و الله متعال سببی دیگری نیست
که به آن تمسک بجویند جز ارشادات الهی از قبیل عمل صالح و پیروی از رهنمودهای اوتعالی.
* در حقیقت اهل خشیت علما هستند طوری که الله متعال میفرماید:
﴿أَمَّنۡ هُوَ
قَٰنِتٌ ءَانَآءَ ٱلَّيۡلِ سَاجِدٗا وَقَآئِمٗا يَحۡذَرُ ٱلۡأٓخِرَةَ
وَيَرۡجُواْ رَحۡمَةَ رَبِّهِۦۗ قُلۡ هَلۡ يَسۡتَوِي ٱلَّذِينَ يَعۡلَمُونَ وَٱلَّذِينَ
لَا يَعۡلَمُونَۗ إِنَّمَا يَتَذَكَّرُ أُوْلُواْ ٱلۡأَلۡبَٰبِ٩﴾ [الزمر: 9] «آیا (این
مشرک بهتر است، یا) کسی که در ساعات شب در حال سجده و قیام به عبادت مشغول است، و از
(عذاب) آخرت بیمناک است، و به رحمت پروردگارش امیدوار است؟! بگو: آیا کسانی که میدانند،
و کسانی که نمیدانند یکسان هستند؟! تنها خردمندان پند میپذیرند».
* در این مثال توجه و دقت فرمایید. الله متعال میفرماید: ﴿أَلَمۡ تَرَ أَنَّ ٱللَّهَ أَنزَلَ
مِنَ ٱلسَّمَآءِ مَآءٗ فَأَخۡرَجۡنَا بِهِۦ ثَمَرَٰتٖ مُّخۡتَلِفًا
أَلۡوَٰنُهَاۚ وَمِنَ ٱلۡجِبَالِ جُدَدُۢ بِيضٞ وَحُمۡرٞ مُّخۡتَلِفٌ أَلۡوَٰنُهَا
وَغَرَابِيبُ سُودٞ٢٧ وَمِنَ ٱلنَّاسِ وَٱلدَّوَآبِّ وَٱلۡأَنۡعَٰمِ مُخۡتَلِفٌ
أَلۡوَٰنُهُۥ كَذَٰلِكَۗ إِنَّمَا يَخۡشَى ٱللَّهَ مِنۡ عِبَادِهِ ٱلۡعُلَمَٰٓؤُاْۗ
إِنَّ ٱللَّهَ عَزِيزٌ غَفُورٌ٢٨ إِنَّ ٱلَّذِينَ يَتۡلُونَ كِتَٰبَ ٱللَّهِ
وَأَقَامُواْ ٱلصَّلَوٰةَ وَأَنفَقُواْ مِمَّا رَزَقۡنَٰهُمۡ سِرّٗا وَعَلَانِيَةٗ
يَرۡجُونَ تِجَٰرَةٗ لَّن تَبُورَ٢٩ لِيُوَفِّيَهُمۡ أُجُورَهُمۡ وَيَزِيدَهُم
مِّن فَضۡلِهِۦٓۚ إِنَّهُۥ غَفُورٞ شَكُورٞ٣٠﴾ [فاطر: 27-30] «آیا ندیدی
همانا الله از آسمان آبی را نازل کرد که به وسیلۀ آن میوههایی با رنگهای گوناگون
(از زمین) بیرون آوردیم، و از کوهها (نیز) راههايی (به رنگ) سفید و سرخ و رنگارنگ
و به غایت سیاه (پدید آوردیم) * و همچنین
از مردم و جنبندگان و چارپایان با رنگهای مختلف (پدید آوردیم)، جز این نیست که از
میان بندگان الله دانایان از او میترسند، بیتردید الله پیروزمند آمرزنده است * بیگمان کسانی که کلام الله را تلاوت
میکنند و نماز را برپا میدارند، و از آنچه
روزیشان دادهایم؛ پنهان و آشکار انفاق میکنند، به تجارتی (پرسود) که هرگز زیان
(و کساد) ندارد؛ امید دارند * تا (الله)
پاداش آنها را به تمامی بدهد و از فضل خود بر آنها بیفزاید، بیگمان او آمرزندۀ سپاسگزار
است».
-
الله متعال برای اهل خشیت مواضع عبرتگیری و تفکر در آیات قرآنی و کونی را جمع نموده
که هردو از شیوههای شناخت الله متعال هستند.
-
و به آنها وعده داده است که پاداششان را خواهد داد و از جانب خویش آن را افزون خواهد
نمود، افزودنی که لایق فضل و کرم پروردگار است، و آن را برایشان بیان نکرده است بلکه
پنهان نگه داشته تا شوق و علاقه آنها بسویش بیشتر شود.
-
و به آنها خبر داده است که او غفور و شکور و قدردان است، طوری که گناهان آنها را
میبخشد و دروازههای امید را در زمینه مغفرت و عفو و بخشش و گذشت برای آنها بازمیدارد
و او تعالی قدردان است و هیچ عمل صالحی را که آنها انجام میدهند ضایع نمیکند هرچند
به اندازۀ مثقال باشد، بلکه از آنها قبول میفرماید و آن را برایشان افزایش میدهد
و پاداش آنها را دوچندان و چندین برابر میسازد.
-
الله متعال آنها را به تفکر و اندیشیدن در مخلوقات کونی و آیات قرآنی ارشاد میفرماید،
به طور مثال؛ آبی که از آسمان فرود میآید یک آب است که به وسیلۀ آن میوهها را با
رنگهای مختلف بیرون میآورد؛ همچنین وحی نازل شدۀ الله متعال یکی است اما تفاوتها
و آثار آن را در قلبهای مردم و اعمالشان مشاهده نمایید، که برخی از آن نفع میبرد
و برخی هم محروم میماند، یا اینکه برخی بهرۀ اندک میبرند و برخی نیز بسیار؛ یقینا
در این مثال برای کسی پند و عبرت است که از الله خشیت و ترس دارد.
الله متعال میفرماید: ﴿۞يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّاسُ أَنتُمُ ٱلۡفُقَرَآءُ إِلَى ٱللَّهِۖ
وَٱللَّهُ هُوَ ٱلۡغَنِيُّ ٱلۡحَمِيدُ١٥ إِن يَشَأۡ يُذۡهِبۡكُمۡ وَيَأۡتِ
بِخَلۡقٖ جَدِيدٖ١٦ وَمَا ذَٰلِكَ عَلَى ٱللَّهِ بِعَزِيزٖ١٧ وَلَا تَزِرُ
وَازِرَةٞ وِزۡرَ أُخۡرَىٰۚ وَإِن تَدۡعُ مُثۡقَلَةٌ إِلَىٰ حِمۡلِهَا لَا يُحۡمَلۡ
مِنۡهُ شَيۡءٞ وَلَوۡ كَانَ ذَا قُرۡبَىٰٓۗ إِنَّمَا تُنذِرُ ٱلَّذِينَ يَخۡشَوۡنَ
رَبَّهُم بِٱلۡغَيۡبِ وَأَقَامُواْ ٱلصَّلَوٰةَۚ وَمَن تَزَكَّىٰ فَإِنَّمَا
يَتَزَكَّىٰ لِنَفۡسِهِۦۚ وَإِلَى ٱللَّهِ ٱلۡمَصِيرُ١٨﴾ [فاطر: 15-18] «ای مردم! شما (همگی) به الله نیازمند هستید،
و (تنها) الله است که بینیاز ستوده است. * اگر بخواهد شما را (از بین)
میبرد، و آفرینش تازهای میآورد * و این (کار) بر الله دشوار
نیست * و هیچکس بار (گناه) دیگری را به دوش نمیکشد، و اگر (شخص)
گرانباری (دیگری را) برای حمل بار (گناه) خود بخواند، چیزی از آن (بار) برداشته نمیشود،
هرچند خویشاوند (نزدیک او) باشد. تو (ای پیامبر!) تنها کسانی را هشدار میدهی که از
پروردگارشان در پنهانی میترسند، و نماز را برپا میدارند، و هرکس پاک گردد (و تقوا
پیشه کند) پس (بداند که) تنها به سود خویش پاک شده است، و بازگشت (همه) به سوی الله
است».
* الله متعال بندگان خود را که
در نهان از او تعالی خشیت و هراس دارند وعده داده که گناهان آنها را میبخشد، و این
موضوع به شما میفهماند که آنانی که از پروردگارشان خشیت دارند شرط نیست که از گناه
و اشتباهات معصوم باشند، بلکه در برخی از گناهان و اشتباهات واقع میشوند، و آنها
به همین خاطر از پروردگارشان در هراس و خشیت هستند و از محاسبه سخت الهی میترسند،
از اینرو از پروردگارشان طلب مغفرت و بخشش میکنند و بعد از انجام عمل زشت عمل نیکی
را انجام میدهند، و به سوی الله متعال توبه میکنند و درخواست بخشش مینمایند، از
اینرو الله متعال آنها را مدح نموده مورد ثنا و ستایش قرار داده است و وعده داده
است که گناهانشان را میبخشد، الله متعال میفرماید: ﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ يَخۡشَوۡنَ رَبَّهُم بِٱلۡغَيۡبِ
لَهُم مَّغۡفِرَةٞ وَأَجۡرٞ كَبِيرٞ١٢﴾ [الملك:12] «بیگمان کسانی که در نهان از پروردگارشان میترسند،
آنان آمرزش و پاداش بزرگی دارند».
* اهل خشیت بر یکدیگر فضیلت و برتری
بزرگی دارند، و دراین زمینه دارای درجاتی هستند که جز خالقشان کس دیگری شمار آن
را نمیداند.
* پس کسی که با او اصل اسلام وجود
داشته باشد، اصل خشیت نیز در او موجود است، و هرقدر بنده خشیت خود را افزایش بخشد نصیب
او در کاملشدن درجات بندگی و دستیابی به فضل و رحمت او تعالی افزایش مییابد، و همچنین
الله تعالی به سبب پندگرفتن و یادآوری آیات، و نفعبردن از اندرزها، و پیروی از رهنمود
او تعالی که به وی ارشاد فرموده، درهای فضل بیکران را برایش میگشاید.
* عالیترین آنها از لحاظ درجه پیشگامان
مقرب هستند که الله متعال آنها را چنین توصیف نموده است: ﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ هُم مِّنۡ
خَشۡيَةِ رَبِّهِم مُّشۡفِقُونَ٥٧ وَٱلَّذِينَ هُم بَِٔايَٰتِ رَبِّهِمۡ
يُؤۡمِنُونَ٥٨ وَٱلَّذِينَ هُم بِرَبِّهِمۡ لَا يُشۡرِكُونَ٥٩ وَٱلَّذِينَ
يُؤۡتُونَ مَآ ءَاتَواْ وَّقُلُوبُهُمۡ وَجِلَةٌ أَنَّهُمۡ إِلَىٰ رَبِّهِمۡ
رَٰجِعُونَ٦٠ أُوْلَٰٓئِكَ يُسَٰرِعُونَ فِي ٱلۡخَيۡرَٰتِ وَهُمۡ لَهَا
سَٰبِقُونَ٦١ وَلَا نُكَلِّفُ نَفۡسًا إِلَّا
وُسۡعَهَاۚ وَلَدَيۡنَا كِتَٰبٞ يَنطِقُ بِٱلۡحَقِّ وَهُمۡ لَا يُظۡلَمُونَ٦٢﴾ [المؤمنون: 57-62].
«بیگمان کسانی که از خوف پروردگارشان
بیمناک هستند. * و کسانی که به آیات پروردگارشان
ایمان میآورند. * و کسانی که به پروردگارشان
شرک نمیآورند * و کسانی که (در راه الله)
آنچه را باید بدهند، میدهند، و (با این حال) دلهایشان بیمناک است، که بیگمان آنان
به سوی پروردگارشان بازمیگردند * (آری) اینها هستند که در نیکیها
شتاب میکنند، و در انجام آن (از دیگران) پیشی میگیرند. * (ما) هیچکس را جز به
اندازۀ توانش مکلف نمیسازیم، و نزد ما کتابی است که به حق سخن میگوید، و به آنها
هیچ ستمی نمیشود».
* تمام آنچه گذشت درباره خشیت و
ترس در عبادت بود.
* در اموری که لفظ خشیت استعمال
میشود ولی معانی تعبد و بندگی را دربر ندارد؛ حکم آن حکم خوف و ترس و بیم طبیعی و
فطری است که بر حسب چیزی که به آن مرتبط است میباشد.
- اما خشیتی که به ارتکاب امور
ممنوع نکشاند و از آنچه به آن امر شده بازندارد، پس اینچنین خشیتی طبیعی و فطری بوده
و شخص مذکور مورد ملامت قرار نمیگیرد مانند کسی که از حیوانات درنده، حشرات موذی و
ستمگران میترسد.
* اما خشیتی که بنده را به ارتکاب
ممنوعی بکشاند که در آن معذور نیست، یا به ترک آنچه به آن امر شده بکشاند که در ترک
آن عذری ندارد، پس در این حالت گناهکار است و گناه وی با توجه به جرمش خواهد بود؛ و
اگر این خشیت به ارتکاب صغیرهای بکشاند پس جرمش بر حسب گناه آن خواهد بود؛ و اگر به
انجام کبیرهای منجر شد گناه آن بزرگتر خواهد بود، و شخص مذکور در هر دوحالت مورد
ملامت و مذمت قرار میگیرد.
* الله متعال میفرماید: ﴿أَلَمۡ تَرَ إِلَى ٱلَّذِينَ قِيلَ لَهُمۡ كُفُّوٓاْ
أَيۡدِيَكُمۡ وَأَقِيمُواْ ٱلصَّلَوٰةَ وَءَاتُواْ ٱلزَّكَوٰةَ فَلَمَّا كُتِبَ
عَلَيۡهِمُ ٱلۡقِتَالُ إِذَا فَرِيقٞ مِّنۡهُمۡ يَخۡشَوۡنَ ٱلنَّاسَ كَخَشۡيَةِ ٱللَّهِ
أَوۡ أَشَدَّ خَشۡيَةٗۚ وَقَالُواْ رَبَّنَا لِمَ كَتَبۡتَ عَلَيۡنَا ٱلۡقِتَالَ
لَوۡلَآ أَخَّرۡتَنَآ إِلَىٰٓ أَجَلٖ قَرِيبٖۗ قُلۡ مَتَٰعُ ٱلدُّنۡيَا قَلِيلٞ
وَٱلۡأٓخِرَةُ خَيۡرٞ لِّمَنِ ٱتَّقَىٰ وَلَا تُظۡلَمُونَ فَتِيلًا٧٧ أَيۡنَمَا
تَكُونُواْ يُدۡرِككُّمُ ٱلۡمَوۡتُ وَلَوۡ كُنتُمۡ فِي بُرُوجٖ مُّشَيَّدَةٖۗ
وَإِن تُصِبۡهُمۡ حَسَنَةٞ يَقُولُواْ هَٰذِهِۦ مِنۡ عِندِ ٱللَّهِۖ وَإِن
تُصِبۡهُمۡ سَيِّئَةٞ يَقُولُواْ هَٰذِهِۦ مِنۡ عِندِكَۚ قُلۡ كُلّٞ مِّنۡ عِندِ ٱللَّهِۖ
فَمَالِ هَٰٓؤُلَآءِ ٱلۡقَوۡمِ لَا يَكَادُونَ يَفۡقَهُونَ حَدِيثٗا٧٨﴾ [النساء: 77-78] «آیا ندیدی کسانی را که (در مکه) به آنها گفته
شد: «(اکنون) دست از جنگ بردارید، و نماز را برپا کنید و زکات بدهید پس چون (در مدینه)
جهاد بر آنان مقرر شد، ناگاه جمعی از آنان، از مردم میترسیدند همانگونه که از الله
میترسند یا بیشتر میترسیدند، و گفتند: پروردگارا، چرا جهاد را بر ما مقرر کردی؟!
چرا ما را تا زمانی نزدیک مهلت ندادی؟ بگو: متاع دنیا ناچیز است، و سرای آخرت، برای
کسی که پرهیزگار باشد، بهتر است، و بهاندازهی رشتهای (که در میان هسته خرما است)
به شما ستم نخواهد شد * هرجا باشید، مرگ شما را درمییابد، هرچند در برجهای محکم باشید، و اگر
به آنها (=منافقان) خیری برسد، میگویند: این از جانب الله است و اگر بدی به آنها
برسد میگویند: این از جانب تو است. بگو: همه از جانب الله است، پس چرا این قوم حاضر
نیستند سخنی را درک کنند؟!».
* اینگونه خشیت ناپسند در نزد
منافقان بیشتر صورت میگیرد، بلکه شاید آنها را از دایره اسلام خارج سازد - پناه
بر الله- آنگاه که ناقضی از نواقض اسلام را مرتکب شوند مانند دوستی با کفار بر ضد مؤمنان
و امثال آن.
الله
متعال میفرماید: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ
لَا تَتَّخِذُواْ ٱلۡيَهُودَ وَٱلنَّصَٰرَىٰٓ أَوۡلِيَآءَۘ بَعۡضُهُمۡ
أَوۡلِيَآءُ بَعۡضٖۚ وَمَن يَتَوَلَّهُم مِّنكُمۡ فَإِنَّهُۥ مِنۡهُمۡۗ إِنَّ ٱللَّهَ
لَا يَهۡدِي ٱلۡقَوۡمَ ٱلظَّٰلِمِينَ٥١ فَتَرَى ٱلَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٞ
يُسَٰرِعُونَ فِيهِمۡ يَقُولُونَ نَخۡشَىٰٓ أَن تُصِيبَنَا دَآئِرَةٞۚ فَعَسَى ٱللَّهُ
أَن يَأۡتِيَ بِٱلۡفَتۡحِ أَوۡ أَمۡرٖ مِّنۡ عِندِهِۦ فَيُصۡبِحُواْ عَلَىٰ مَآ
أَسَرُّواْ فِيٓ أَنفُسِهِمۡ نَٰدِمِينَ٥٢ وَيَقُولُ ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ
أَهَٰٓؤُلَآءِ ٱلَّذِينَ أَقۡسَمُواْ بِٱللَّهِ جَهۡدَ أَيۡمَٰنِهِمۡ إِنَّهُمۡ
لَمَعَكُمۡۚ حَبِطَتۡ أَعۡمَٰلُهُمۡ فَأَصۡبَحُواْ خَٰسِرِينَ٥٣﴾ [المائدة: 51-53] «ای کسانی که ایمان آوردید! یهود و نصاری را به
دوستی برنگزینید، آنان دوستان یکدیگر هستند، و کسانی که از شما با آنها دوستی کنند،
از آنها هستند، همانا الله گروه ستمکار را هدایت نمیکند * پس کسانی را که در دلهایشان
بیماری (نفاق) است میبینی که در (دوستی با) آنان میشتابند (و) میگویند: میترسیم
که آسیبی به ما برسد. پس نزدیک است که الله پیروزی یا چیزی (دیگر) از سوی خود (برای
مسلمانان) پیش آورَد، آنگاه (این افراد) از آنچه در دل خود پنهان
داشتند، پشیمان گردند * و آنهايی که ایمان آوردهاند
میگویند: آیا اینها (منافقان) همان کسانی هستند که با نهایت تأکید به الله سوگند
یاد میکردند، که آنان با شما هستند؟! اعمالشان تباه شد، و زیانکار شدند».
* اگر این خشیت کسی را به ارتکاب نقضکنندهای از نواقض اسلام
مانند دوستی با کفار و پیروی و اطاعت از طاغوتها و ستمگران کشانید، در چیزیهایی
که از اسلام خارج میسازد، پس چنین شخصی به سبب آن کافر شده است، و حال او مانند حال
منافقانی است که مرتکب نفاق اکبر شدهاند.
* ولی کسی که خشیت و ترس از الله متعال وی را از انجام نواقض
اسلام بازمیدارد، اما به خاطر اینکه برخی از متاع دنیوی را از دست ندهد، به دنیا
دل میبندد با نوعی از خشیت همراه با فروتنی و ذلت و خوف و امید در قلب، در چنین
حالتی در شرک اصغر و بندگی دنیا واقع شده است طوری که بیان آن گذشت؛ پناه بر الله.
5- انابت یا بازگشت به سوی الله
* انابت: بازگشتن و رویآوردن به
سوی الله متعال است.
* قَتاده /
در مورد این
آیۀ مبارکه ﴿وَأَنِيبُوٓاْ إِلَىٰ رَبِّكُمۡ﴾ [الزمر: 54]. میگوید: یعنی رو آورید به سوی پروردگارتان.
* عبدالرحمن بن زید /
میگوید:
انابت: بازگشت به سوی طاعت، و دوریجستن از آنچه که قبلا به آن آغشته بودند است، آیا
نمیبینید که میفرماید: ﴿۞مُنِيبِينَ إِلَيۡهِ وَٱتَّقُوهُ﴾ [الروم: 31]. «به سوی او بازگردید، و از او بترسید».
* بازگشت به سوی الله از آثار و نشانههای هراس و خشیت پروردگار است؛
طوری که الله متعال میفرماید: ﴿هَٰذَا
مَا تُوعَدُونَ لِكُلِّ أَوَّابٍ حَفِيظٖ٣٢ مَّنۡ خَشِيَ ٱلرَّحۡمَٰنَ بِٱلۡغَيۡبِ
وَجَآءَ بِقَلۡبٖ مُّنِيبٍ٣٣﴾
[ق:
32-33]. «(به آنها گفته میشود:) این
چیزی است که به شما وعده داده میشد، برای هر رجوعکننده (به سوی الله و) نگهدارنده
(پیمان و احکام الهی) است * کسی که در نهان از (الله) رحمن
بترسد، و با قلبی توبه کار (در محضر او) آمده باشد».
* کسی که الله متعال
را دوست بدارد به سویش برمیگردد، و کسی که امید فضل پروردگار را داشته باشد به
سویش برمیگردد، و کسی که از عذاب پروردگار بیم و هراس داشته باشد به سویش برمیگردد.
* پس مصدر خشیت؛ محبت، خوف و امید است، و ثمرۀ این خشیت انابت
و برگشت به سوی الله متعال است. طوری که الله متعال میفرماید: ﴿ٱللَّهُ نَزَّلَ أَحۡسَنَ ٱلۡحَدِيثِ كِتَٰبٗا
مُّتَشَٰبِهٗا مَّثَانِيَ تَقۡشَعِرُّ مِنۡهُ جُلُودُ ٱلَّذِينَ يَخۡشَوۡنَ
رَبَّهُمۡ ثُمَّ تَلِينُ جُلُودُهُمۡ وَقُلُوبُهُمۡ إِلَىٰ ذِكۡرِ ٱللَّهِۚ
ذَٰلِكَ هُدَى ٱللَّهِ يَهۡدِي بِهِۦ مَن يَشَآءُۚ وَمَن يُضۡلِلِ ٱللَّهُ فَمَا
لَهُۥ مِنۡ هَادٍ٢٣﴾ [الزمر: 23].
«الله
بهترین سخن را نازل کرده است، کتابی که (آیاتش) متشابه (همانند یکدیگر، و) مکرر است
که از (شنیدن) آن پوستهای کسانی که از پروردگارشان میترسند، به لرزه میافتد، آنگاه
پوستهایشان و دلهایشان با یاد الله نرم میشود (و آرام میگیرد). این هدایت الله
است که هرکس را بخواهد با آن هدایت میکند، و هرکس را که الله گمراه سازد، پس برای
او هیچ هدایتکنندهای نخواهد بود».
* الله متعال بیان میفرماید که
تنها نفعبردگان از آیات قرآنی و یادکنندگان و اندیشمندان اهل خشیت و انابت هستند.
* پس وقتی خشیت به طور عام و مطلق
ذکر شد سبب آن انابت بوده و دربرگیرندۀ آن میباشد، و هرگاه انابت به طور عام و مطلق
ذکر شد پس ثمرۀ مورد نظر از خشیت میباشد.
الله
متعال میفرماید: ﴿هُوَ ٱلَّذِي يُرِيكُمۡ ءَايَٰتِهِۦ وَيُنَزِّلُ لَكُم
مِّنَ ٱلسَّمَآءِ رِزۡقٗاۚ وَمَا يَتَذَكَّرُ إِلَّا مَن يُنِيبُ١٣ فَٱدۡعُواْ ٱللَّهَ
مُخۡلِصِينَ لَهُ ٱلدِّينَ وَلَوۡ كَرِهَ ٱلۡكَٰفِرُونَ١٤﴾ [غافر: 13-14]. «او کسی است که آیات خود را
به شما نشان میدهد و از آسمان برای شما روزی میفرستد، تنها کسی پند میگیرد که (به
سوی الله) رجوع میکند * پس الله را درحالی که دین
خود را برای او خالص گرداندید بخوانید، و اگرچه کافران خوش نداشته باشند».
و
میفرماید: ﴿تَبۡصِرَةٗ وَذِكۡرَىٰ لِكُلِّ
عَبۡدٖ مُّنِيبٖ٨﴾ [ق: 8]. «(تا همۀ اینها) بینش و پندی برای هر بندۀ توبهکاری
باشد».
* بندۀ توبهکار کسی است که خشیت
و اسباب آن را در خود جمع کرده باشد از قبیل محبت، بیم و امید.
* انابت و برگشت به سوی الله از
جمله اوصافی است که او تعالی پیامبران خود را به وسیلۀ آن مورد ستایش قرار داده
است.
الله متعال میفرماید: ﴿إِنَّ إِبۡرَٰهِيمَ لَحَلِيمٌ أَوَّٰهٞ مُّنِيبٞ٧٥﴾ [هود: 75]. «بیگمان ابراهیم، بردبار، آهکشنده، بازگشتکننده
(به سوی الله) بود». و از شعیب ÷ نقل میکند که فرمود: ﴿وَمَا تَوۡفِيقِيٓ إِلَّا بِٱللَّهِۚ عَلَيۡهِ تَوَكَّلۡتُ
وَإِلَيۡهِ أُنِيبُ٨٨﴾ [هود: 88]. «و توفیق من جز به (فضل) الله نیست، بر او توکل
کردم، و به سوی او بازمیگردم».
و الله متعال به پیامبر گرامیاش
محمد ج این سخن خود را نازل فرمود: ﴿وَمَا ٱخۡتَلَفۡتُمۡ فِيهِ مِن شَيۡءٖ فَحُكۡمُهُۥٓ
إِلَى ٱللَّهِۚ ذَٰلِكُمُ ٱللَّهُ رَبِّي عَلَيۡهِ تَوَكَّلۡتُ وَإِلَيۡهِ
أُنِيبُ١٠﴾ [الشورى: 10]. «و در هر چیزی که در آن اختلاف کنید، پس حکم
(و داوری) آن با الله است، این الله، پروردگار من است. بر او توکل کردم، و به (سوی)
او باز میگردم».
* و از جمله دعاهای پیامبر ج
در آغاز نماز
تهجد این بوده است چنانکه از ابنعباس ب روایت شده: «اللَّهُمَّ
لَكَ أَسْلَمْتُ، وَبِكَ آمَنْتُ، وَعَلَيْكَ تَوَكَّلْتُ، وَإِلَيْكَ أَنَبْتُ»[3] «بارالها خود را به تو تسلیم نمودم و به تو ایمان
آوردم، و بر تو توکل کردم، و به سوی تو بازگشتم» [به روایت بخاری و مسلم].
* «وَإِلَيْكَ أَنَبْتُ»: هرگاه جار و مجرور مقدم باشد حصر
را افاده میکند (یعنی یا الله بازگشتم تنها به سوی تو است)، و در این «وَإِلَيْكَ أَنَبْتُ» معنی اخلاص و خالصگرانیدن انابت
به سوی الله متعال است.
* الله متعال بندگان خود را به
انابت و بازگشت به سوی خود امر فرموده میفرماید: ﴿۞قُلۡ يَٰعِبَادِيَ ٱلَّذِينَ أَسۡرَفُواْ عَلَىٰٓ
أَنفُسِهِمۡ لَا تَقۡنَطُواْ مِن رَّحۡمَةِ ٱللَّهِۚ إِنَّ ٱللَّهَ يَغۡفِرُ ٱلذُّنُوبَ
جَمِيعًاۚ إِنَّهُۥ هُوَ ٱلۡغَفُورُ ٱلرَّحِيمُ٥٣ وَأَنِيبُوٓاْ إِلَىٰ رَبِّكُمۡ
وَأَسۡلِمُواْ لَهُۥ مِن قَبۡلِ أَن يَأۡتِيَكُمُ ٱلۡعَذَابُ ثُمَّ لَا
تُنصَرُونَ٥٤﴾ [الزمر: 53-54].
«(ای پیامبر، از جانب من) بگو:
ای بندگان من که بر خود اسراف (و ستم) کردهاید! از رحمت الله ناامید نشوید، همانا
الله همۀ گناهان را میبخشد، یقیناً او بسیار آمرزندۀ مهربان است * و به سوی پروردگارتان بازگردید
و در برابر او تسلیم شوید، پیش از آنکه عذاب به سراغ شما آید، آنگاه (از سوی هیچکس)
یاری نشوید».
* الله متعال در این دو آیه کریمه اسباب سهگانه ای که بنده
را به سوی انابت میکشاند جمع نموده است که عبارت است از:
سبب اول: زمینهسازی برای ایجاد محبت الله
تعالی به آنها، و یادآوری صفات الهی به آنها که منجر به محبت با او تعالی میشود، چون
او تعالی پروردگارشان است و آنها بندگان او تعالی هستند، و او رحیمی است که بندگانش
را از رحمت خویش مأیوس نمیسازد، و غفوری است که تمام گناهانشان را هراندازه بزرگ
باشد میآمرزد؛ زیرا آمرزش هیچ گناهی بر او تعالی سختی و بزرگی نمیکند. و الله متعال
محبوبی است که با مخاطب قرار دادن بندگانش به شیوۀ نیکو، با آنها محبت میورزد، البته
بنا به رحمت و احسانی که به آنها دارد درحالی که از آنها غنی و بینیاز است، و
او تعالی در کلام خود شأن و شوکت بندگانش را با نسبتدادن
آنها به خودش بالا میبرد مثلاً میفرماید: «یا عبادي» یعنی: ای بندگانم، پس کسی که در نامهای نیک و صفات
والا و آثار آن بیندیشد، الله متعال را دوست میدارد و به سویش بازمیگردد.
سبب دوم: امیدواری به رحمت، مغفرت و فضل
عظیم پروردگار ﴿لَا تَقۡنَطُواْ مِن رَّحۡمَةِ ٱللَّهِۚ
إِنَّ ٱللَّهَ يَغۡفِرُ ٱلذُّنُوبَ جَمِيعًاۚ﴾ [الزمر: 53]. «از رحمت الله نااُمید نشوید، همانا الله همۀ
گناهان را میبخشد».
سبب سوم: ترساندن و بیمدادن از عذاب
او تعالی ﴿مِن قَبۡلِ أَن يَأۡتِيَكُمُ ٱلۡعَذَابُ
ثُمَّ لَا تُنصَرُونَ٥٤﴾ [الزمر: 54]. «پیش از آنکه عذاب به سراغ شما آید، آنگاه (از سوی هیچکس)
یاری نشوید».
* کسی که در این دو آیۀ کریمه تدبر
کند اسباب انابت را خواهد دانست، و درمییابد که انابت به محبت، ترس و بیم و امید
بازمیگردد چون اصول عبادت هستند.
* الله متعال میفرماید: ﴿فَأَقِمۡ وَجۡهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفٗاۚ فِطۡرَتَ ٱللَّهِ
ٱلَّتِي فَطَرَ ٱلنَّاسَ عَلَيۡهَاۚ لَا تَبۡدِيلَ لِخَلۡقِ ٱللَّهِۚ ذَٰلِكَ ٱلدِّينُ
ٱلۡقَيِّمُ وَلَٰكِنَّ أَكۡثَرَ ٱلنَّاسِ لَا يَعۡلَمُونَ٣٠ ۞مُنِيبِينَ إِلَيۡهِ
وَٱتَّقُوهُ وَأَقِيمُواْ ٱلصَّلَوٰةَ وَلَا تَكُونُواْ مِنَ ٱلۡمُشۡرِكِينَ٣١
مِنَ ٱلَّذِينَ فَرَّقُواْ دِينَهُمۡ وَكَانُواْ شِيَعٗاۖ كُلُّ حِزۡبِۢ بِمَا
لَدَيۡهِمۡ فَرِحُونَ٣٢﴾ [الروم: 30-32] «پس روی خود را با حقگرایی (و اخلاص) به سوی
دین آور، فطرت الهی است، که (الله) مردم را بر آن آفریده است، دگرگونی در آفرینش الله
نیست، این است دین استوار، و لیکن بیشتر مردم نمیدانند. * به سوی او بازگردید، و از
او بترسید، و نماز را برپا دارید، و از مشرکان نباشید * از کسانی که دینشان را بخش
بخش کرده و به دستهها و گروههای گوناگونی تقسیم شدند. هر گروهی به آنچه که نزد خود
دارند خرسند هستند».
* الله متعال بیان فرموده که انابت
و بازگشت به سوی او تعالی سبب هدایت است که از بزرگترین خواستهها بوده و کلید کامیابی
و رستگاری در دنیا و آخرت میباشد.
- الله متعال میفرماید: ﴿قُلۡ إِنَّ ٱللَّهَ يُضِلُّ مَن يَشَآءُ وَيَهۡدِيٓ
إِلَيۡهِ مَنۡ أَنَابَ٢٧ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَتَطۡمَئِنُّ قُلُوبُهُم بِذِكۡرِ ٱللَّهِۗ
أَلَا بِذِكۡرِ ٱللَّهِ تَطۡمَئِنُّ ٱلۡقُلُوبُ٢٨﴾ [الرعد: 27-28]. «(ای پیامبر!) بگو: بیگمان الله هرکس را بخواهد
گمراه میکند، و هرکس که بازگردد (و توبه کند) به سوی خویش هدایت میکند * (همان) کسانی که ایمان آوردند،
و دلهایشان به یاد الله آرام میگیرد، آگاه باشید! (تنها) با یاد الله دلها آرام
میگیرند».
- و الله متعال میفرماید: ﴿ٱللَّهُ يَجۡتَبِيٓ إِلَيۡهِ مَن يَشَآءُ وَيَهۡدِيٓ
إِلَيۡهِ مَن يُنِيبُ١٣﴾ [الشورى: 13]. «الله هرکس را بخواهد برمیگزیند، و هرکس به سوی
او بازگردد، هدایت میکند».
* کسی که توکل و انابت را محقق
نمود یقیناً عبودیت و بندگی خود را به الله متعال محقق ساخته است؛ ابن قیم /
میگوید:
«توکل نیم دین است، و نیم دیگر آن انابت است؛ به یقین دین استعانت و عبادت است؛ پس
توکل استعانت است و انابت عبادت میباشد».
- و در سوره فاتحه: ﴿إِيَّاكَ نَعۡبُدُ وَإِيَّاكَ نَسۡتَعِينُ٥﴾ [الفاتحة: 5]. «تنها تو را عبادت میکنیم؛ و تنها از تو یاری میجوییم» و به این دو امر (تنها تو را عبادت میکنیم و تنها از تو یاری میجوییم)
دین بنده کامل میشود.
برخورد شیطان با برگشتکنندگان به سوی الله و توبهکنندگان
* چیزی که باید مواظب آن بود آن
است که شیخ الاسلام ابن تیمیه / در مورد آن هشدار داده است: «شیطان
تعرض خود را بر بندهای که خواستار انابت و بازگشت به سوی الله متعال است و میخواهد
به او تعالی نزدیک شده و تقرب حاصل کند افزایش میدهد؛ از اینرو نمازگزاران را نسبت
به دیگران مورد تعرض قرار میدهد، همچنین اهل علم و دین را نسبت به عامۀ مردم بیشتر
مورد تعرض قرار میدهد».
* سپس میافزاید: «بنابر این نزد
طلبههای علم و عابدها وسوسهها و شبهاتی به وجود میآید که نزد دیگران وجود ندارد؛
زیرا چنین اشخاصی از شریعت پروردگار و منهاج او پیروی نکرده، به هوای نفس خویش روی
آورده و از یاد پروردگار در غفلت به سر میبرند».
توجه:
* تمام آنچه گذشت دربارۀ انابت
بود که معانی عبادت را دربر دارد و خالصگردانیدن آن برای الله متعال واجب است، و
کسی که آن را برای غیر الله انجام دهد پس هیچ شکی در کفر او نیست.
* گاهی لفظ انابت از نگاه لغوی
مورد استعمال قرار میگیرد که مراد از آن معانی عبادت نمیباشد بلکه مراد معنای لغوی
عام است که به معنای بازگشت و رویآوردن است؛ طوری که میگویند: زن به شوهرش بازگشت
وقتی بعد از تمرد و نافرمانی به شوهرش بازگردد.
* شاعری گفته است:
وَلَقَدْ رَأَيْتُ سَبِيْئَةَ مِنْ أَرْضِهَا |
|
تَسْبِى الْقُلُوْبَ وَمَا تُنِيْبُ إِلَى هَوَى |
* و شیبانی نابغه گفته است:
كَأَنَّ ظُهُوْرَهَا حُزُمٌ
أَنَابَتْ |
|
بِهَا أُصُلاً إِلَى الْـحَيِّ الْإِمَاءُ |
در پشتهای آنها هیزم بار بود...
در هنگام عصر به محله باز میگشتند
- (حُزُمٌ) جمع حُزْمَه است و
پُشتارۀ هیزم و چوب را میگویند.
- (أُصُل) جمع اصیل است و عصر
روز را میگویند، و آن هنگام بازگشت بردگان در عصر روز از کارهایشان هستند درحالی
که پشتارههای هیزم و چوب را در سر خود بار کردهاند و به سوی محله روی آوردهاند؛
پس این بازگشت و رویآوردن انابت نامیده شده است.
- مراد از معنای لغوی فوق انابت
است که عاری از معنای تعبدی است.
* سبب این توضیح و ملاحظه این
است که طالب علم باید بداند که الفاظ گاهی به طور مطلق ذکر میشوند ولی مراد از آنها
معنی تعبّدی میباشد، و گاهی طوری اطلاق میشوند که مراد از آنها تنها معنای لغوی
بوده و لوازم عبادی را دربر ندارد، و اینگونه استعمالها در مواضع خودش درست و جایز
بوده اشکالی ندارد.
* کسی که از این امر ناآگاه باشد
شاید در استفاده از این الفاظ سختگیری کند، غافل از اینکه لفظ انابت بر معانی مشهور
دیگری اطلاق میگردد که مانعی در استعمال آن نیست.
شرح عبارات متن
مؤلف /
میگوید:
دلیل امید و ترس و خشوع: این ارشاد بارىتعالی است: ﴿إِنَّهُمۡ كَانُواْ يُسَٰرِعُونَ فِي ٱلۡخَيۡرَٰتِ
وَيَدۡعُونَنَا رَغَبٗا وَرَهَبٗاۖ وَكَانُواْ لَنَا خَٰشِعِينَ٩٠﴾ [الأنبياء: 90]. «زیرا آنها در کارهاى خیر شتاب میکردند و در
حال بیم و امید ما را مىخواندند و همیشه به درگاه ما خاضع و خاشع بودند».
* وجه دلالت آیه آن است که الله
متعال این اعمال را مورد ستایش قرار داده است و حاکی از محبت و تشویق او تعالی بر انجام
این اعمال است. پس دلالت میکند که این اعمال عباداتی هستند که باید برای الله متعال
خالص گردند.
قول مؤلف /: دلیل خشیت یا ترس با تعظیم این
فرموده الله تعالی است: ﴿فَلَا تَخۡشَوۡهُمۡ وَٱخۡشَوۡنِي﴾ [البقرة: 150]. «پس از آنان مترسید و از من بترسید».
* امر به خشیت و ترسداشتن از
الله تعالی با تعظیم، دلیل بر عبادتبودن آن است که الله متعال آن را دوست میدارد؛
و نهی از آن برای غیر الله و امر به انجام آن تنها برای او تعالی، دلالت بر وجوب
خالصگردانیدن این عبادت برای الله متعال میکند.
قول مؤلف /: و دلیل انابت این ارشاد الهى
است: ﴿وَأَنِيبُوٓاْ إِلَىٰ رَبِّكُمۡ
وَأَسۡلِمُواْ لَهُۥ﴾ [الزمر: 54]. «بهسوى پروردگارتان بازآیید و در برابر او تسلیم
شوید». امر
به انابت دلالت بر این دارد که انابت عبادت بوده و باید خالص برای الله متعال صورت
گیرد.
* ﴿وَأَسۡلِمُواْ لَهُۥ﴾ [الزمر: 54]. «در برابر او تسلیم شوید». ابن جریر /
میگوید:
«الله تعالی میفرماید: با فروتنی در برابر او تعالی اطاعت کنید و به دین حنیف اقرار
و اعتراف داشته باشید».
- ابن جریر /
میان معنای
لغوی و شرعی اسلام جمع کرده است؛ طوری که گاهی لفظ اسلام اطلاق میشود و مراد از آن
تسلیمشدن و فروتنی و اطاعت است، و گاهی هم اطلاق شده و مراد از آن دین اسلام میباشد،
و هردو لازم و ملزوم یکدیگر هستند.
- نظر به معنای اول: مراد از اسلام
تسلیمشدن و مطیع و فرمانبرداربودن برای الله متعال، و منقادبودن به او تعالی، و ترک
مخالفت و دشمنی و معصیت او تعالی است.
- و نظر به معنای دوم مراد این
است که در دین اسلام داخل شوید، زیرا دین اسلام براساس تسلیمشدن، فرمانبرداربودن برای
پروردگار واحدی که شریکی ندارد بنا نهاده شده است.
إضافة تعليق جديد